پ. دسامبر 12th, 2024

هواداران استقلال

وب سایت طرفداران باشگاه استقلال

مجتبی جباری: خدا را شکر مربی استقلال نشدم

مجتبی جباری. چهره محبوب استقلالی‌ها. کسی که همه منتظرند زود وارد عرصه مربیگری شود. خیلی‌ها اعتقاد دارند با کاریزمایی که او دارد، می‌تواند موفق شود. جباری حالا کلاس‌های مربیگری را رفته، اما خودش اعتقاد دارد این کلاس‌ها تنها مسیر درست را به او نشان داده است. جباری مثل همیشه این بار هم در گفت‌وگو با خبرورزشی خیلی حرف‌ها برای گفتن داشت؛ حرف‌هایی که همیشه خریداران زیادی دارد…

* آقا مجتبی شما کلاً چهره‌ای نبودید که زیاد در تلویزیون حاضر باشید ولی تصمیم گرفتید در برنامه ستاره‌ساز به عنوان یکی از مربیان فعالیت کنید. در این باره حرف می‌زنید. 
من خیلی‌ها را دیده بودم که برای دیده شدن در برنامه‌های تلویزیونی کلی معطل می‌شدند، برای اینکه فوتبال را آنالیز کنند یا زمان کوتاهی در اختیارشان قرار بگیرد تا صحبت کنند. خیلی وقت‌ها مجریان فرصت و زمان بیشتری برای صحبت کردن داشتند. به همین خاطر زیاد تمایل نداشتم در هر برنامه‌ای حاضر شوم. کیفیت برنامه همیشه برایم مهم بود و اینکه آیا اصلاً وقتش هست صحبت کنم یا نه؟ برایم مهم بود که به هر حال زمانی در تلویزیون حاضر باشم که حرفی جدید برای گفتن داشته باشم. اینکه حرف‌هایم تکرار نباشد. به خاطر همین خیلی کمتر در فضای تلویزیون حاضر می‌شدم. 
* شما از روز اولی که در این فوتبال مطرح شدید زیاد به تلویزیون نرفتید. انگار کلاً دوست ندارید زیاد دیده شوید. 
من برای فضای خصوصی خودم همیشه ارزش زیادی قائلم. راستش حرف شما درست است و من خیلی دوست ندارم دیده شوم و در این فضاها باشم. برای حضور در برنامه ستاره‌ساز هم حساسیت داشتم. دلیلش هم مشخص بود. حساسیت داشتم که آیا این برنامه با کیفیت خواهد بود یا نه؟ آیا برنامه‌ای مثبت می‌شود یا نه؟ با خیلی از دوستانم مشورت کردم. سؤال‌هایی پرسیدم تا به جواب این سؤال‌ها برسم. شبکه آفتاب پشت این برنامه بود و بعد متوجه شدم هر کس با آن‌ها کار کرده خیلی تعریف می‌کند، چون یک شبکه قوی هستند. همین‌طور آقای حداد مدیرعامل آن‌ها قول داد کار با کیفیت شود و فضایی که در آن کار می‌‎کنیم، در بالاترین سطح باشد. از دوستانم در سینما، تئاتر و تبلیغات سؤال کردم. آن‌ها این شبکه را به خوبی می‌شناختند و تأیید کردند که کار با کیفیت خواهد شد. از طرفی برایم مهم بود وجهی از خودم که خیلی‌ها با آن آشنایی ندارند و کمتر دیده شده، دیده شود و حول و حوش آن صحبت کنیم. برایم مهم بود به اندازه کافی زمان باشد تا ایده‌ها و همین‌طور طرز فکر یا نوع رفتارم را نشان دهم. وقتی وارد کار شدیم دقیقاً همین اتفاق افتاد. این خیلی خوب بود که واقعاً آن حساسیت روی کیفیت وجود داشت. نگاه‌ها به بچه‌ها هم با احترام بود. سعی می‌کردند بهترین امکانات را در اختیار مجموعه قرار دهند. چیزی هم کم نگذاشتند. با خودم می‌گفتم خیلی وقت‌ها این توجه و امکانات را برای فوتبال می‌خواستم و حتی شاید ساده‌تر از آن را، ولی کسی توجه نمی‌کرد. آن‌ها همه این کارها را انجام دادند. متأسفانه خیلی وقت‌ها بود که ما حرف‌های‌مان را در فوتبال می‌زدیم ولی بی‌توجه بودند، اما در این برنامه به حرف‌های ما گوش می‌دادند و سعی می‌کردند به سمت خواسته‌های‌مان حرکت کنند. به نظرم این به کیفیت برنامه و خود برنامه کمک کرد. 
* آقا مجتبی می‌گویند شما آدم خاصی هستید. خودتان این را شنیده اید و اصلاً قبول دارید؟
بالاخره این‌ها مقایسه‌ای است که همیشه هست. مردم به افراد دیگر نگاه می‌کنند و دست به مقایسه می‌زنند. من همیشه سعی کرده‌ام کار خاصی نکنم. یعنی به هر چیزی که دوست دارم و به آن باور دارم، عمل کنم. همیشه دوست داشتم همان کاری را کنم که می‌خواستم و یا همان لباسی را بپوشم که دوست داشتم. دوست داشتم همان حرفی را بزنم که می‌خواهم. به نظر خودم کارهای معمولی انجام می‌دهم. 
* شاید یک وجه تمایزش همین حرف زدن باشد. شما جزو آدم‌هایی هستید که هیچ وقت احتیاط نمی‌کنید و حرف‌های‌تان را می‌زنید. مثلاً دیده‌ایم بارها فوتبالی‌ها تازه بعد از اینکه خداحافظی می‌کنند یکسری حرف‌هایی را که باید در زمان فوتبال‌شان می‌زدند را می‌زنند. 
من همیشه سعی کردم طوری رفتار کنم یا حرف بزنم که هیچ نگرانی‌ای بابت آن‌ها نداشته باشم. سعی کردم حرف‌هایی بزنم که به آن اعتقاد دارم و باورش داشته باشم. خیلی جاها مصلحت‌اندیشی نکردم. چیزهایی بوده که می‌دانستم به ضررم می‌شود ولی، چون حقیقت و واقعیت بوده، به زبان آورده‌ام. مثلاً دیدم جایی پتانسیل یک کار بوده، کم‌کاری کرده‌اند و بعد اتفاقات بدی افتاده است. همیشه سعی کردم آن‌ها را بازگو کنم. البته هیچ وقت دنبال پرحرفی نبودم و سعی کردم وقتی حرفی دارم صحبت کنم. نخواستم مدام یک حرف را تکرار کنم، چون در آن صورت مطمئن بودم دیگر شنونده نخواهم داشت. برایم مهم بود حرفم را بزنم به شکلی که قبولش کنند. می‌دانستم این زمان‌بر است. اعتقاد داشتم هر چه زمان بگذرد حرف‌ها و نظراتم بیشتر برای دیگران ثابت می‌شود. همیشه از مصلحت‌اندیشی دوری کردم. متأسفانه جامعه ما امروز درگیر این مسئله است. هر مقطعی آدم‌ها برای منافعی می‌آیند یا بعضی آدم‌ها که جایگاهی ندارند، عمرشان در پشت میز کوتاه است می‌آیند و پستی را می‌گیرند. 


* اتفاقاً سال گذشته می‌گفتند حرف‌هایی که جباری درباره استقلال زد درست از آب در آمد. 
من شک نداشتم حرف‌هایم در آن زمان درست است. خیلی واضح بود. اتفاقاتی می‌افتاد و من آن آدم‌ها را می‌شناختم و می‌دانستم چه‌کار می‌کنند. من فقط ناراحتم که در آن مدت زیاد کسی نبود که من را همراهی کند. اگر ما در جاهای مختلف جامعه درگیر باشیم می‌بینیم که بعضی‌ها منافع شخصی خود را به منافع گروهی و جمعی ترجیح می‌دهند. خیلی زمان‌ها من دیدم که بعضی‌ها دنبال منافع خودشان بود. داشتند به بهتر شدن شرایط خودشان فکر می‌کردند. کمک نمی‌کردند محیط بهتر شود. این منجر به دو دستگی می‌شد. منجر به دروغ و ریا می‌شد. باند و باندبازی راه می‌افتاد. اگر این اتفاق‌ها نمی‌افتاد و ما دنبال یک هدف واحد بودیم، نتایج بهتر می‌شد. من این را احساس کردم. مدیرانی که موقت می‌آمدند فقط وعده می‌دادند و استفاده شخصی می‌کردند. بعضی‌ها جرأت نداشتند تحت فشار تماشاچی قرار بگیرند، آن هم به خاطر گفتن چند حرف درست. همیشه سعی می‌کردند تماشاگر یا آدم‌های دیگر را راضی نگه دارند و این کار را به هر قیمتی انجام می‌دادند. بعد مشخص شد چه اتفاقاتی افتاد. من می‌گویم بزرگتر و مدیر تیم باید چیزی را که فکر می‌کند درست است اراده انجامش را داشته باشد و با فشار فضای مجازی یا نظرات دیگران و فشار تماشاچیان رفتارهایش را تغییر ندهد.

* اتفاقاً این کانال‌های هواداری یکی از معضلات فوتبال ما هستند و حتی از یک مدیری شنیدیم که می‌گفت تصمیم‌گیرنده اصلی آن‌ها هستند نه خودشان. 
این شرایط خوبی برای فوتبال ما نیست. همیشه می‌گویم زمانی که ما بودیم شرایط بهتر و مساعدتر بود. با گذشت ۲۰ سال شما به وضع تیم پایه نگاه کنید. آن موقع ما شرایط‌مان بهتر نبود؟ متأسفانه اقتصاد فوتبال را خیلی ضعیف کرده‌اند. ما تنها کشوری هستیم که خروجی برای سرمایه‌گذاری نداریم، چون افسار فوتبال دست خودمان نیست. یعنی خود فوتبال نمی‌تواند تعیین‌کننده باشد، چون نهادهای دیگر می‌آیند و اجازه نمی‌دهند فوتبال تصمیم بگیرد. آن‌ها هستند که می‌گویند شما می‌توانید چقدر داشته باشید و چقدر برداشت کنید. به خاطر همین نمی‌توانید نقشه راه بکشید. ساختار ما دولتی است. دولت هم باعث می‌شود فوتبال در سرپایینی قرار بگیرد. درآمدزایی‌های باشگاه‌ها از بین رفته است. داریم وقت را می‌گذاریم، کسی هم نیست پیگیری کند و دنبال پرس و جو باشد. هیچ کس هم پاسخگو نیست. همه دوست دارند یکسری دروغ‌ها را راست نشان دهند و بگویند آدم‌های موفقی هستند. سانسور می‌کنند تا واقعیت فوتبال را نشان ندهند. از طرف دیگر کسانی که واقعاً زحمت می‌کشند و کار می‌کنند، صدای‌شان به جایی نمی‌رسد. نااهل در این فوتبال زیاد شده است. آدم‌هایی که از آب گل‌آلود در فوتبال ما ماهی می‌گیرند زیاد شده‌اند. البته معتقدم در این مسئله خود ما فوتبالی‌ها ضعیف عمل می‌کنیم و با هم همراه نیستیم. این هم به خاطر همان بحث نفع فردی بوده است. همیشه این چیزها مطرح بوده. به خاطر همین در پیکره فوتبال آدم‌های ورزشی و صاحب فکر نیست. ما زوری نداریم. این سرمایه‌ای است که از ورزش گرفته شده است. همه باید مسئولیت قبول کنند و لااقل از زمانی که دارند سوء استفاده و برداشت اضافه نکنند. باید واقعاً دست به خصوصی‌سازی بزنیم. می‌دانید چقدر جوان در این پروسه اشتباه آسیب دیده‌اند؟ مدیران نالایق و کم‌سواد و بی‌تجربه می‌آیند و می‌روند. این وسط می‌دانند چطور سوء استفاده کنند و از سوی دیگر استعدادها هستند که هدر می‌روند. شما ببینید وضعیت فوتبال پایه ما چقدر اسفناک است. معدود تیم‌هایی هستند که هزینه می‌کنند و تازه منت می‌گذارند که از شما پول نمی‌گیرند. کاش می‌شد اصلاً به همان فوتبال کوچه و خیابان و آسفالت برگردیم. به همان بازی‌های سه به سه. آن تورنمنت‌های محلی که برگزار می‌شد از این لیگ‌های جوانان و پایه امروز ما خیلی موفق‌تر بود. 
* در این سال‌ها به مدیریت باشگاه استقلال انتقاد زیادی بوده است. 
آخر دوستان کاره‌ای نیستند. اصلاً در مدیریت استقلال تصمیم‌گیرنده نیستند. از سوی آدم‌های دیگر گمارده شده‌اند. هر وقت خواستند آن‌ها را برمی‌دارند و خودشان هم قبول می‌کنند. بالاخره این مدیران استفاده‌ای برای آن‌ها دارند. می‌توانند از این آدم‌ها استفاده کنند تا واقعیت‌ها را مخفی کنند. این هم شاید مسکنی باشد ولی آخرش همه می‌فهمند که حرف‌ها و ادعاهای‌شان درست نبوده است. اگر این مدیران تابع نباشند که اصلاً در آن پست قرار نمی‌گیرند. شما در اینترنت سرچ کن. خیلی راحت می‌توانی بفهمی وظیفه مدیر چیست. باید حق پخش و کپی‌رایت و چیزهای دیگر را طلب کند. اما مدیران ما چه می‌کنند؟ در واقع آن‌ها مدیر نیستند، کارمند هستند. یک روز آنجا گذاشته می‌شوند و یک روز برداشته می‌شوند. بعضی دوستان بدک نبودند و کار کردند ولی یکسری از مدیران افتضاح بودند. صدمات زیادی زدند و حتی از خرده‌دزدی هم نگذشتند. حتی از رده پایه هم برده‌اند. متهم شده‌اند. فساد داخل‌شان زیاد بوده است. این‌طور آدم‌ها باید به شدت تنبیه شوند که واقعاً کسی جرأت نکند دیگر از این کارها کند ولی، چون تنبیه‌ها قابل توجه نبوده، به خاطر همین هر کس به خودش اجازه می‌دهد دوباره از این کارها انجام دهد. 
* از وضعیت این روزهای استقلال خبر دارید؟
بله، از شرایط تیم کم و بیش با خبرم و اخبار را دنبال می‌کنم.

* تحلیل شما از اتفاقات اخیر استقلال چه بود؟ منتظری و رحمتی رفتند، خسرو خداحافظی کرد و یکسری اتفاقات جنجالی و حاشیه‌ای رخ داد. 
به نظر من دردناک است که این آدم‌ها جایگاه باشگاه استقلال را نمی‌دانند. باشگاه با هوادار و بازیکن شکل می‌گیرد و تاریخش ساخته می‌شود. بازیکن به هوادار افتخار می‌کند و برعکس هوادار به بازیکن. اما در اینجا به لحظه‌ای نگاه می‌کنند که طرف برایشان استفاده دارد. تا آن موقع برایش احترام قائل هستند ولی موقع رفتن و خداحافظی کردن اتفاقاتی می‌افتد که بزرگی و منش باشگاه را زیر سؤال می‌برد. همه باشگاه‌های جهان سعی دارند افتخارات و گذشته‌شان را حفظ کنند و قدردان آن‌ها باشند. فضایی درست شده که حتی چهره‌های باشگاه‌ها به تمرینات نمی‌روند تا به تیم سر بزنند. آدم‌هایی هم که سر کار هستند آدم‌هایی نیستند که بشود با آن‌ها ارتباط بگیریم. اگر برویم سر تمرین هزار و یک حرف و حدیث درست می‌شود که چرا رفته. اگر نرویم می‌گویند چرا نمی‌آیند؟ تعداد آدم‌هایی که جدا شده‌اند و رفته‌اند در این سال‌ها کم نبوده. هر کدام برای باشگاه تلاش کرده‌اند و جزئی از تاریخ باشگاه هستند. خیلی‌ها در سال‌های خوب همراه باشگاه بودند. سال‌های کمی هم در استقلال نبوده‌اند. این‌ها به ساختار باشگاه لطمه می‌زند. بالاخره بازیکنی که تلاش می‌کند جایگاهی در باشگاه پیدا کند این چیزها را می‌بیند. این بی‌احترامی‌ها را می‌بیند و مسلماً تغییر نگرش می‌دهد. 
* سال گذشته خیلی بحث بود شما دستیار شفر شوید. البته یک مصاحبه هم با خبر کردید و گفتید همان بهتر که نرفتید؛ چرا؟
از یک طرف این ماجرا خوب بود بالاخره مربی من را می‌خواست. اما آدم‌های باشگاه من را نمی‌خواستند. یک مربی همیشه می‌خواهد همه چیز را در اختیار داشته باشد تا نتیجه بگیرد. آن زمان یکسری بهانه از طرف بعضی‌ها بود ولی از نظر کادر فنی مشکلی نداشت و حتی بابت مدرک مربیگری من هم مشکلی نداشتند. البته من کلاس مربیگری رفتم و حالا مدرکم را گرفته‌ام. الان همه مدرس‌ها می‌گویند با یک مدرک کسی مربی نمی‌شود بلکه کلاس‌های مربیگری تنها مسیر را به شما یاد می‌دهد. نزدیکی من به بازیکنان استقلال شاید می‌توانست یک مقطعی به تیم کمک کند. نظر مربی این بود. با خودم فکر می‌کردم شاید بتوانم کمک کنم ولی الان که درگیر شدم و دارم یاد می‌گیرم به این نتیجه رسیدم که خوب شد وارد استقلال نشدم. در واقع خدا را شکر کردم که وارد نشدم. دارم یاد می‌گیرم تا به فوتبال مسلط‌تر باشم. در همان مقطع خیلی‌ها که با من همبازی بودند مسیرم را می‌دیدند و می‌گفتند می‌توانم موفق شوم. الان که فکر می‌کنم می‌بینم چقدر ورودم به فوتبال با دانسته‌های بیشتر می‌تواند متفاوت باشد. الان به این نتیجه رسیدم که فقط با تجربه‌ام وارد فوتبال نشوم بلکه باید علمم قالب باشد. 
* پیش‌بینی شما از استقلال فصل جدید چیست؟
من بیشتر نگران وضعیت اقتصادی و حرفه‌ای استقلال هستم. اگر استقلال قهرمان هم شود، می‌تواند از پس هزینه‌هایی که کرده بر بیاید یا طلب‌ها را بدهد؟ از این شرایط ورشکستگی خارج شود؟ خیلی از باشگاهای بزرگ در خریدها شرایط تبلیغاتی و اقتصادی را لحاظ می‌کنند اینجا، اما نه. الان باشگاه ۱۰۰ میلیارد هزینه کند و قهرمان شود، چه چیزی به دست می‌آورد؟ باشگاه باید قبول کند یک جایی نمی‌تواند از پس آوردن مربی و بازیکن گران‌قیمت بربیاید، آنجاست که باید متعادل رفتار کند. تماشاچی هم باید درک کند. البته سخت است که تماشاگر اعتماد کند. آن‌ها اعتماد نمی‌کنند. هر کس هم که در رأس کار هست فقط دوست دارد بگوید ما نتیجه گرفتیم. یکی از عواملی که باعث می‌شود استقلال سرش را بالا بگیرد امکانات درست و حسابی برای پایه هاست و همین‌طور بهترین شرایط برای تیم بزرگسالان. درباره فصل جدید هم باید بگویم به نظرم استقلال دو، سه رقیب بیشتر ندارد و باید ببینیم می‌تواند از رقبایش پیشی بگیرد یا نه.

256 251

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Copyright © All rights reserved. | Newsphere by AF themes.