ریشه استقلال در دستان فرهاد؛وقتی تعصب معنای دیگری پیدا میکند
تیم فوتبال استقلال در شرایطی شب گذشته به فولاد باخت که میتوان این بازی را بازی حواشی قلمداد کرد، بازی که استقلالیها نه به خاطر برتری تاکتیکی فولاد، بلکه به خاطر اشتباهات بچگانه تعدادی از بازیکنان و البته فرهاد مجیدی مغلوب شدند.
اخراج زودهنگام کریمی باعث شد استقلال در نیمه دوم ۱۰ نفره بازی کند و البته اخراج عارف غلامی هم مزیت بر علت شد تا استقلالیها توان کمتری برای مقابله با تیم فولاد داشته باشند. شاید اگر فولادیها کمی خوش شانس بودند میتوانستند استقلال را با تعداد گل بالا مغلوب کند.
کریمی که جزو بازیکنان باتجربه استقلال محسوب میشود با آرنج به صورت بازیکن حریف میکوبد و با این حال توقع اخراج ندارد؛ بدتر از این حرکت، ورود فرهاد مجیدی به داخل زمین است تا به نوعی اعتراض خود را به داور نشان دهد و در نهایت او هم با کارت قرمز داور روبرو میشود؛ اما با این حال دست بردار نیست و زمین را ترک نمیکند. این حرکت غیرحرفهای مجیدی ضربه نهایی را به استقلال وارد کرد.
اینکه مجیدی وارد زمین میشود هیچ تاثیری در تصمیم داور ندارد و کاملا قابل پیشبینی بود که ورود مجیدی به زمین و اعتراضش به تصمیم داور، اخراج او را در پی خواهد داشت و یکبار دیگر مشخص شد مجیدی روی نیمکتی نشسته که لایق آن نیست و انتخابش به عنوان سرمربی استقلال یک تصمیم اشتباه بوده است.
قطعا با این روندی که استقلال طی میکند هم این تیم و هم مجیدی متضرر خواهند شد. از همان روزی که مجیدی جاشین استراماچونی شد واضح بود که این تصمیم کاملا به ضرر هر دو خواهد بود اما نیمکت استقلال آنقدر جذابیت دارد که چشمپوشی از آن خیلی سخت است. راهی که منصوریان برای نابودی خودش طی کرد را مجیدی در حال طی کردن آن است و به زودی او هم به سرنوشت منوریان دچار خواهد شد. زمانی بود که پیراهن شماره 10 منصوریان همچون پرچم و نماد استقلال روی سکوها دست به دست میشد اما حالا از منصوریان به جز شوخیهایی که در فضای مجازی با او میشود چیز دیگری نمانده است.
استقلال دیگر شانس چندانی برای قهرمانی ندارد و شاید اگر سه امتیازی بازی مقابل فولاد را کسب میکرد میتوانست حداقل روی کاغذ شانسی برای خود متصور باشد. بر خلاف مجیدی، نکونام رفته رفته در حال تبدیل شده به یک مربی موفق است. کمتر مربی است که بتواند در فولاد دوام بیارود اما او تا به اینجای کار عملکرد نسبتا موفقی در این تیم داشته است. اتفاقی که برای نکونام در حال رخ دادن است میتواند این نوید را برای هواداران استقلال داشته باشد که چند سال دیگر این مربی میتواند ناجی تیم محبوبشان باشد.
پرسپولیسیها شبیه اتفاقاتی که در حال حاضر برای استقلال رخ میدهد را قبلا تجربه کردهاند. گلمحمدی در دوره اول مربیگری در این تیم به خاطر کم تجربگی نتوانست روزهای آرامی را سپری کند و در نهایت هم از این تیم رفت، اما او پس از چند سال با تجربهای به مراتب بیشتر دوباره به تیم محبوب خود بازگشت و حالا هم روی نوار موفقیت گام برمیدارد.
در فوتبال روز دنیا تنها با فاکتور تعصب نمیتوان موفق شد، چه بسا اگر این فاکتور کاربرد داشت باید مربیانی همچون کنی دالگلیش و لوتار مارتیوس که سابقه طولانی در تیمهای لیورپول و بایرن مونیخ داشتند و هوداران این دو تیم برای آنها ارزش زیادی قائل هستند هدایت این دو تیم را بر عهده میگرفتند، اما مدیران باشگاههای اروپایی بیشتر از هر چیزی به توان، علم و البته تعهد مربیان اهمیت میدهند و اینگونه نیست که بازیکنان سابقشان که نزد هواداران محوبیت زیادی دارند را به یکباره سرمربی تیم کنند.
مجیدی باید یکبار دیگر اتفاقات بازی با فولاد را مرور کند. او یک عذرخواهی به هواداران استقلال بدهکار است، چرا که اعتراضهای او به داور هیچ توجیهی نداشت و باید بداند که تعصب در اخراج و دعواهای کلامی با داور و بازیکنان و مربیان تیم حریف نیست.
گزارش از آرش عبدی